هشدار ملکه‌های زیبایی جهان به دختران و زنان جوان

هفت ملکه زیبایی از چهار قاره‌ جهان خطاب به دختران و زنان جوان اعلام کردند که الگوها و ایده‌های مدرن و پیشرفته امروزی برای زیبایی می‌توانند به استخوان‌های آنها آسیب بزنند و در آینده موجب ابتلای آنها به پوکی استخوان شوند.

این زنان از کشورهای استرالیا، اتریش، پاناما، تایلند، ترکیه و ونزوئلا در کنفرانسی از سوی سازمان بین‌المللی پوکی استخوان سخنرانی خود را در این زمینه ایراد کردند.

این زنان که درباره‌ تجربیات خودشان در این زمینه صحبت می‌کردند، خاطرنشان کردند که امروزه بسیاری از دختران در سن نوجوانی و پیش از آن در نقاط مختلف جهان به قیمت از دست دادن سلامتی، زیبایی به دست می‌آورند. آنها متذکر شدند که استانداردهای زیبایی حتی برای ملکه‌های زیبایی نیز تغییر کرده است و زنان و مردان در تمام رده‌های سنی وظیفه دارند مراقب سلامت استخوان‌هایشان باشند.

با توجه به مسن شدن جمعیت آسیایی‌ها، پیش‌بینی می‌شود که مشکلات و ناراحتی‌های ناشی از پوکی استخوان در صورت عدم اقدامات پیشگیرانه به طور فزاینده‌ای افزایش پیدا کند.

تمام زنان و مردان باید اقدامات فوری برای بررسی نحوه زندگی‌شان و انجام آزمایشات پوکی استخوان انجام دهند.

هفت اصل بیل گیتس

بیل گیتس هراز گاهی در دانشگاهها و دبیرستانهای امریکا با دانشجویان و دانش آموزان ملاقات داشته و برای آنها سخنرانی می کند. گیتس اخیرا طی یک سخنرانی در یکی از دبیرستانهای امریکا خطاب به دانش آموزان گفت که در دبیرستان خیلی چیزها را به دانش آموزان نمی آموزند.


او هفت اصل مهم را که دانش آموزان در دبیرستان فرا نمیگیرند به شرح زیر نام برد:

اصل اول: در زندگی همه چیز عادلانه نیست و بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.

اصل دوم: دنیا هیچ ارزشی برای عزت نفس شما قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار میرود قبل از اینکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید کار مثبتی انجام دهید.

اصل سوم: پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام شدن کسی به شما حقوق فوق العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد به همین ترتیب قبل از آنکه بتوانید به مقام و موقعیت بالاتری برسید باید برای مقام ومزایایش زحمت بکشید.

اصل چهارم: اگر فکر میکنید آموزگارتان سخت گیر در اشتباه هستید پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رییس شما سخت گیرتر از آموزگارتان است چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.

اصل پنجم: آشپزی در رستورانها باغرور و شان شما تضاد ندارد. پدربزرگهای ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند از نظر آنها این کار یک فرصت بود.

اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید والدین خود را ملامت نکنید از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.

اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید والدین شما هم جوانان پر شوری بودند و به قدری که کنون به نظر شما میرسد ملال آور نبودند.

گفتگو باخدا

گفتگو باخدا

 

در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم

خدا پرسید:"پس تو می خواهی با من گفتگو کنی".

من در پاسخ گفتم:"اگر وقت دارید".

خدا خندید:وقت من بینهایت است.

پرسیدم: چه چیز بشر تو را متعجب می سازد؟

خدا پاسخ داد:کودکیشان

اینکه انها از کودکیشان خسته می شوند و عجله دارند که بزرگ شوند

و بعد دوباره پس از مدتها ارزو می کنند باز کودک شوند.

اینکه انها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول به دست اورند

و بعد پولشان را از دست می دهند تا سلامتی از دست رفته شان را باز جویند.

اینکه با اضطراب به اینده می نگرند و حال خویش را فراموش می کنند

بنا بر این نه در حال زندگی می کنند نه در اینده.

اینکه انها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند

و به گونه ای می میرند که گویی هرگز نزیستند.

دستهای خدا دستانم را گرفت مدتی سکوت کردیم

و من دوباره پرسیدم:به عنوان پدر می خواهی کدام درسهای زندگی را فرزندانت بیاموزند؟

گفت:بیاموزند که انها نمی توانند کسی را وادار کنند که عاشقشان باشد

همه کاری که انها می توانند بکنند این است که اجازه دهند خودشان دوست داشته باشند.

بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند

بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخم های عمیقی در قلب انها که دوستشان داریم

 ایجاد کنیم

اما سالها طول می کشد تا ان زخم ها را التیام بخشیم

بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد بلکه کسی است که به کمترین ها

نیاز دارد.

بیاموزند که ادمهایی هستند که انها را دوست دارند فقط نمی دانند که چگونه احساساتشان را

 بیان کنند.

بیاموزند که دو نفر می توانند به یک نقطه نگاه کنند و ان را متفاوت ببینند.

بیاموزند که کافی نیست که دیگران را فقط ببخشند بلکه خود را نیز باید ببخشند.

من با خضوع گفتم:از شما به خاطر این گفتگو سپاسگزارم.

ایا چیز دیگری هست که دوست دارید به فرزندانتان بگویید؟

خداوند لبخند زد و گفت:

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم <<همیشه>>

روانشناسی چهره ها در چشمان

روانشناسی چهره ها در چشمان

در کل داشتن چشمهای درخشان و پر حرکت دلیل وجود هوش است.

چشمان درشت و زیبا:

نشان دهنده صفا ،صمیمیت ، هنرمند و عاطفی ،منصف و غیرتمند ، تمایل به اغراقگویی، دارای ذهنی روشن و متعالی ،در
دوستی خونگرم ،مدیران موفقی هستند.

____________ _________ _________ _________ _

چشمان بهم نزدیک و کم فاصله:

حسودی و کوتاه نظری ،احساساتی ،زنان این گروه درونگرا و پنهان کار ،حیله گر و حسابگر ،موفق در امور تجاری و سیاسی

____________ _________ _________ _________ _


چشمان نیمه باز:

حیله گری و دلالی ،غیر قابل اعتماد
____________ _________ _________ _________ _


چشمان خمار :

احساسی و در رویا بودن
____________ _________ _________ _________ _


چشمان با فاصله زیاد و دور از هم :

سادگی ،درستی،فکر باز،توقعات زیاد از زندگی، بسیار زود باور،تمایل شدید به رمان و داستان ،برونگرا،مردمی،وفادار
____________ _________ _________ _________ _

چشمان لنگه به لنگه :

چشمانی که یکی از دیگری بزرگتر است هردم مزاج و هر دم خیال ،قدرت فکری زیاد ندارند و قاطعیت ندارند.

____________ _________ _________ _________ _


چشمان برجسته وبیرون زده :

صفات منفی مثل تنبلی ،پرسر و صدا،پر حرف و ظاهر بین،

____________ _________ _________ _________ _


چشمان گود رفته و تو رفته :

موذی ،اگر با فاصله هم نباشد دورو و متظاهر
____________ _________ _________ _________ _


پلکهای برجسته :

هوش ،استعداد و دقیق ،گاها لاابالی و مستعد در صنایع
____________ _________ _________ _________ _


چشمان خندان و متبسم :

شوخ ،قلب پاک ،استعداد در صنایع ،اگر زن باشد مادری با عاطفه و مهربان .
____________ _________ _________ _________ _


مردمک در وسط چشم وسفیدی پیدا :

اختلال و پیچ و خم های فکری ،بی باک بودن
____________ _________ _________ _________ _


چشمهای بادامی:

خودخواه و متکبر،مغرور،اگر ابروها از چشمها فاصله داشته باشد خوبی و آرامش روح .
____________ _________ _________ _________ _


چشمهایی که انتهایش پایین یا بالاست :

ساعی ،تیز هوش،و بعضا موذی و حیله گر .
____________ _________ _________ _________ _


چشمان ریز مثل کبوتر :

طبع ملایم ،ذلالت بر راز پوشی زیاد و سکوت،محتاط و محافظه کار ،صادق و راستگو،مشکل پسند،کم صبر،ناشکیبا ،مردان این
گروه مدیران و فرمانداران و مشاوران قوی هستند و زنان این گروه وفادار و پایدار هستند . خودخوری و استعداد هوشی زیاد.

____________ _________ _________ _________ _


چشمان سه گوش :

اکثرا با دیگران مشکل دارند بالاخص با نامزد خود ،بی حوصله در بحث و جدل ،وسواسی،ایراد گیر ،اهل نق زدن ،سازگاری با
محیط و حرفه های مختلف دارند . بهترین فضای کار برای این گروه فضای سیاسی است .

معمای البرت انیشتین

معمای آلبرت انیشتن در قرن نوزدهم میلادی : آیا شما باهوش هستید؟

آیا شما در زمره دو درصد افراد باهوش در دنیا هستید؟ پس مساله زیر را حل کنید و دریابید در میانه افراده باهوش جهان قرار دارید یا خیر! هیچگونه کلک و حقه ای در این مساله وجود ندارد، و تنها منطق محض می تواند شما را به جواب برساند. (موفق باشید)

۱) در خیابانی، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲) در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳) این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند. سئوال: کدامیک از آنها در خانه، ماهی نگه می دارد؟

راهنمایی:
۱) مرد انگلیسی در خانه قرمز زندگی می کند.
۲) مرد سوئدی، یک سگ دارد.
۳) مرد دانمارکی چای می نوشد.
۴) خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد.
۵) صاحبخانه خانه سبز، قهوه می نوشد.
۶) شخصی که سیگار Pall Mall می کشد پرنده پرورش می دهد.
۷) صاحب خانه زرد، سیگار Dunhill می کشد.
۸) مردی که در خانه وسطی زندگی میکند، شیر می نوشد.
۹) مرد نروژی، در اولین خانه زندگی می کند.
۱۰) مردی که سیگار Blends می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
۱۱) مردی که اسب نگهداری می کند، کنار مردی که سیگار Dunhill می کشد زندگی می کند.
۱۲) مردی که سیگار Blue Master می کشد، آب میوه می نوشد.
۱۳) مرد آلمانی سیگار Prince می کشد.
۱۴) مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
۱۵) مردی که سیگار Blends می کشد همسایه ای دارد که آب می نوشد.

آلبرت انیشتن این معما را در قرن نوزدهم میلادی نوشت، به گفته وی ۹۸% از مردم جهان نمی توانند این معما را حل کنند! شماچطور؟؟؟

من مطمئن هستم که شما می توانید. امتحان کنید

وقتی که آب...

وقتی که آب

 

پیاله جای پایت را

 

روی ساحل سربزیر شمال پرمی کند

 

می توانی دلت را از نامم خالی کنی

 

و روسری ات را به خواب دریا ببری

 

دست خالی که نمی شود به پیشواز خاطره ها رفت

 

من هم وقتی چمدانم پر از گریه شد

 

راه می افتم

 

حالا دیگر فهمیده ام

 

راهی که بسوی دریا می رفت

 

از در خانه ما هم گذشته است